سبد خرید
0

هیچ محصولی در سبد خرید نیست.

حساب کاربری

یا

حداقل 8 کاراکتر

بوی گل را از چه جوییم؟از گلاب
صبح که اومده بودم دوزلی و داشتم طبق معمولِ هرروز اسپری لیمویی به فضا افشانه میکردم و از بیروناز بلند گوی گنده دم پنجره صدای نوحه ی جانااا سنه گوربانا میومد، ناخودآگاه یادم افتاد به محرم های دوره بچگیم.اون موقع رسم بود دختربچه ها یه شیشه گلاب میگرفتن دستشون و به دسته های عزاداری گلاب میپاشیدن. البته شیشه گلاب که میگم یه قوطی پلاستیکی سفید مات، مثل قوطی شیر بود ، یه فرم قمقمه مانند داشت و رو کله ش یه دستِ سبزرنگ پلاستیکی تعبیه شده بود، نوک انگشت وسطش رو سوراخ میکردیم و گلاب از اون نقطه پاشش میشد. سوراخشو تنگ میگرفتیم که گلابمون زود تموم نشه.
احمد نحوی
مستر کیو چطور مستر کیو شد؟
در این نوشته میخوام سوی دیگر دوزلی رو باستون آشکار کنم! براتون از خسارات جبران ناپذیری که به بار آوردیم، آبروهایی که ریختیم، حیثیت ها که بر باد دادیم، روابطی که تیره و تار کردیم،خانواده هایی که از هم پاشوندیم بگم! راستش چند روز پیشا ما یه خطای انسانی کردیم و یه بسته ای که قرار بود برای یه مراسم تولد برسه به موقع نرسید و وقتی رسید که دیگه دیر شده بود! صاحب اون بسته خیلی عصبانی شد و مارو دعوا کرد و گفت که همه برنامه شو بهم زدیم،گفت همه ش چیزای خوب رو “از خلال شما” میذاری؟ اگه راست میگی اینا رو ام بذار! اینا رو ام میذارم! نمیدونم از کدومش تعریف کنم.
احمد نحوی